ارتباط بین تجربیات نامطلوب دوران کودکی مادر و مشکلات روانشناختی کودکان با نقش واسطهای تنظیم هیجان و ذهنیسازی
اهداف مشکلات روانشناختی کودکان یک مسئله مهم سلامت است. این مشکلات نهتنها با رنج کودکان، خانواده و همسالان آنها ارتباط دارد، بلکه بر کیفیت زندگی در دوره بزرگسالی نیز تأثیر منفی میگذارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل تبیین انتقال بین نسلی تجارب نامطلوب کودکی مادران بر اختلالهای درونیسازی و برونیسازی فرزندانشان با نقش واسطهای تنظیم هیجان و ذهنیسازی بود. مواد و روش ها این پژوهش از نوع پژوهش بنیادی و از نوع مدلیابی معادله ساختاری بود. جامعه آماری از زنان متأهل دارای فرزند 6 تا 12 ساله ثبتنامشده در سامانه خدمات الکترنیک سلامت استان بوشهر در سال 1401 تشکیل شده بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی تعداد 700 نفر انتخاب شدند. درنهایت 632 نقر از مادران بهصورت آنلاین به پرسشنامههای مشکلات رفتاری تجربیات نامطلوب کودکی، تنظیم هیجان و ذهنیسازی پاسخ دادند. تمام تحلیلها با استفاده از نرمافزارهایSPSS وAMOS بهترتیب نسخه 26 و 24 انجام شد. یافته ها تجربههای نامطلوب کودکی مادران بر دشواری تنظیم هیجان (P<0/001 و β=0/363)، مشکلات درونیسازی (P<0/001 و β=0/182) و مشکلات برونیسازی (P<0/001 و β=0/201) بهصورت مستقیم اثر مثبت و معنیدار و بر ذهنیسازی اثر منفی و معنیدار داشت (P=0/006 و β=-0/125). اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات درونیسازی (P<0/001 و β=0/126) و برونیسازی (P<0/001 و β=0/134) کودکان از طریق تنظیم هیجان مثبت و در سطح 0/001 معنیدار بود. همچنین اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات برونیسازی از طریق ذهنیسازی مثبت و معنیدار بود (P=0/039 و β=0/011). نتیجه گیری تجارب نامطلوب کودکی مادران به شکل مستقیم از طریق انتقال بین نسلی بر اختلالهای درونیسازی و برونیسازی تأثیر دارد و تنظیم هیجان و ذهنیسازی آن را واسطهگری میکند.
https://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-4062-fa.html
فاطمه اکبری زاده
علی سلیمانی
محسن کچویی
حجت اله فراهانی